سقراط فیلسوفی تمامعیار بود. او همینقدر میدانست که چیزی نمیداند. اما این هنر را هم داشت که به دیگران نشان دهد که آنان هم با همۀ باریکبینی و فضل و ادعایشان، چیزی نمیدانند.
سقراط با تکیه به فلسفه، همهچیز را زیر سؤال میبرد؛ حتی خود آن فرضهایی را که پیشتر همهچیز را بر مبنای آنها زیر سؤال برده بود! او مثل هر فیلسوف واقعی، با تکیه بر فلسفه به ما نشان میدهد که چگونه خودمان زیر پای خودمان را خالی کنیم و از پاسخها که حائل میان ما و امر رازآمیزند، گذر کنیم.
کتاب «پرسیدن مهمتر از پاسخدادن است»، شما را به دنیای فلسفه دعوت میکند؛ البته بهشیوۀ سقراط. با این شیوه شما از پاسخهایتان به مسئلهها دست میکشید تا اینکه سرانجام بتوانید حکمتی را تجربه کنید که محصول ندانستن است.
بسیاری با این برداشتِ نادرست به فلسفه روی میآورند که فلسفه چیزی جز مجموعۀ دانش نیست. آنان بیش از اینکه خودشان مستقلاً بیندیشند، میخواهند اطلاعات جمعآوری کنند. اما در این کتاب عملاً نشان داده شده است که فلسفه مجموعهای از اطلاعات نیست؛ بلکه پرسشگری و خردورزی است. فلسفه، ما را از اسارت پاسخهای حاضر و آماده رها کرده و برای خلق مفاهیم نو آمادهمان میکند.
نظرات شما عزیزان: